Sunday, March 6, 2011

شهوت ... و دیگر هیچ

استفراغ می کنم
عشقهایی را
که با دوستت دارم آغاز می شود
و پس از اولین همخوابگی
عاشق و عشق با هم نا پدید می شوند
...!!!
آخر بی مروت ها
چیزی به اسم دوستی و انسانیت را نمی شناسید؟
نه ، شما رفاقتتان هم به قسمتهای پایینی بدنتان وصل است

16 comments:

  1. و در استشمام این استفراغ
    عطر می خواهمت های دروغین
    پایین تنه ام را جدا کرده
    از جسمم
    از روحم
    از خدا
    .....

    ReplyDelete
  2. احمد رضا ... درد دارم
    داد نمی توانم کشید

    ReplyDelete
  3. ياد شب یلدا افتادم

    آن جا که قرار بود داد نزنیم

    راست می گفت زخم های ادم ها سرمایه اند

    ReplyDelete
  4. ساده ساده
    تلخِ تلخ
    .....

    ReplyDelete
  5. علیرضا جان ، تلخ تر از تلخ

    ReplyDelete
  6. با تمام وجود میفهمم
    تمام سلولهام درک میکنه این تلخیو
    ....

    ReplyDelete
  7. گیرم عطش نرینگی تان را در وجود زنی سیراب کردید،

    گیرم روحی زنی را به اسارت کشیدید و جسمش را خط زدید

    گیرم مایه ی مباهاتتان آرام گرفت

    گیرم مدال افتخار بر شانه هاتان زدید که شما فاتح الفتوح قلب زنان عالمید

    و گیرم شما مرد آفریده شدید تا لذت دنیا نصیبتان شود

    اصلا گیرم شما مردید_____

    آی آقایان :

    خدا شما را انسان آفرید تا بتوانید مردانگی کنید..

    .وگرنه اینها که گفتم

    در وجود هر حیوانی

    نمایان است

    ReplyDelete
  8. غزلم ... غزل بگو واسه دلم
    ...
    چرا غم داره دلم؟

    ReplyDelete
  9. سرم را جلوت خم کردم زدی پس گردن لاغرم
    اگه سرت رو خدای نکرده جلوم خم می کردی جلوت زانو می زدم
    زیبایی، خوش اندامی، ثروت، چرب زبانی و... من ندارم
    ولی دوستت دارم و تمام عمرم رو به تو فکر خواهم کرد نه به صورت و اندام و جاذبه های جسمی و جنسی تو. به تو به خودت اما دریغ که تو دنبال جانوری هستی که تو را جنسی بی ارزش و زیبا پندارد و تو هم عاشق همین جانور خویی هستی
    لعنت بر امثال تو تنها با ارزش این دنیا عشق را به گه کشیده اند

    ReplyDelete
  10. حقیقی و تلخ تر از زهر ابوالفضل جان
    ....

    ReplyDelete
  11. agar hengami ke ehgho be adama midadan ye zan roo marda nezarat mikard ye mard ham roo zanha, enghadr moshkel dar bare nafahmidane in do jensse beham vabate to allam az rooze avale khelghat bevojood nemiomad.
    vaghty ye nafaro dari nemidooni chie fekr mikoni behtar az oo ham hasto jaye montazerete,vaghty raft taze mifahmi chi dashtyo alan nadari,
    azizane man, dostane azize mesle janam, ma alan moshkelemoon hezaran sall tarikhe bi daro peikaro nafahmidanhaye ke ba tamame ghoorooore kazebemoon bavar darim mifahmim,
    dokhatarha age bedoonan pesarha ro pesarha age befahman dokhtararo age adamha hamdigar ro befahman,donya kheili ghashang tar az in mishe.
    ama na taghsire to azize na taghsire mane moghaser.inha hamash be farhange tike parei ke hezaransal batarikhe darvo daghoone ma maroo be inja resoonde ro ghordamoon savare.
    toro khoda bejaye geleye az ham beham yad bedim hade aghal dorost zendegi kardano.
    nefrat hich vaght bemano to komak nemikone,
    har tajrobeie talkhi bayad aghaze behtar fahmidano saftar didan bashe.
    toro khoda enghadr kine nadashte bashin hamegio migam.
    man eshghe khales boodam hame omram bar akse oon chizi ke shoma az mozakar migin man az shomaha keshidam ama kine nadaram say kardam eshghe vaghye zendeghimo ke bade salha zendegie ba man tarkam kard darkesh konam khodam az daroon nabood shodam ba labkhande dorooghin badraghash kardamo az khoda behtarinharo barash khastam.

    ReplyDelete
  12. آقای ناشناخته
    ممنون از کامنتتون ولی لطفا با دقت تر بخونید
    نه کسی از کینه حرف زد نه جنسیت مطرح شده
    یک مشکل و بد و زشت بودن این مشلکل مطرح شده در هر شرایطی و از جانب هر جنسیتی
    و اینکه به هر دلیلی انسانیت و دوستی نباید زیر پا گذاشته بشه
    همیشه از همه خواهش می کنم با دقت بخونن و مطلب رو درک کنن بعد نظرهای محترمشون رو بنویسن باز هم این رو می خوام
    ممنون

    ReplyDelete
  13. سلام سپیده
    نمی دونم دنبال
    عشق می گردی یا دوستی؟
    یا امتزاج هر دو شون؟
    ولی اونقدر با فلسفه و عرفان غیر زمینی
    آغشته اش نکن
    که هی خودتو دور بزنی...و
    آخرش مث همون شیخ چراغ به دست
    یافت می نشود
    و جوانی را
    سر اولین پیچ کوچه
    گم کرده باشی
    دوستدار تو
    شکرخدا

    ReplyDelete
  14. شکر خدا جان ممنون از کامنتت
    اما اگر ما داریم از عشق حرف می زنیم داریم از عشق و دوستی زمینی حرف می زنیم چون ما نه افلاطونیم نه هیچکدوم
    و این ها ازمشکلات عشقهای زمینی هستش که این روزها آغشته آلوده به این مسایل شده و مطرح می شه برای فکر کردن تا شاید تغییری حاصل شه
    مگر اینکه فکر کنیم ما احتیاج به عشق زمینی و رابطه و دوستی نداریم و باید ودنبال عرفان و اشراق آسمانی و کایناتی باشیم فقط و عشق افلاطونی که من عقیده ام این نیست.من عقش به کایناتم با عشق به همجنسم دو نیاز مختلفه

    ReplyDelete