Friday, July 15, 2011

کابوس

خوابت را دیدم
باور می کنی ؟
اما باز ، این خواب رنگ و بوی کابوس داشت
دیدی ؟ قلبم درد می کرد و نفس به سینه زخم می زد
هراس ها را از من دور کن
با تو ، همه چیز خوب است ، الا این خوابها
که حتی طعم بوسه را تلخ می کند
______________________________​____
تا ته کابوس که می روم آشفته می شوم
می دوم ، به دیوار می خورم
بر می گردم تو هستی ، با آغوشی گشوده
اما نه برای من
درد می کشم ، لبخند می زنی
فریاد می کشم
بیدار می شوم
میبینیمت ، ایستاده ای همینجا کنارِ من
با لبخند و آغوشی گشوده برای من
در آغوشت غرق می شوم
نفرین به هر چه کابوس است
.......